دو مطلب حاشیه ای از سفر دانمارک
1. یک استاد اطریشی اطلاعات بسیار زیادی راجع به ایران از کوروش تا امروز داشت و برای ایران و ایرانی احترام خاصی داشت
2. درمیان سخنرانی ام دو کشور ایران و نروژ را بطور خلاصه معرفی کردم. وقتی ایران را معرفی میکردم عکس هائی هم از روستای زادگاهم کلج و نیز خانه ای که در آن متولد شده ام را در پروژکتور به نمایش گذاشتم
من نه در بیمارستان بلکه توسط یک مامای محلی بنام مشهدی گلشن در این خانه و همین اطاقی که بالکن آن دیده میشود بدنیا آمده ام
باز همین مطلب را بهانه کرده و به حاضرین گفتم کاری کنید که کودکان از هویت خود گریزان نبوده و آن را مایه شرم و سرافکندگی خود ندانند
کسی میتواند از ایده ها و فرهنگ ها و نگرش های دیگران بیاموزد که ابتدا خود را بشناسد و به آنجه که هست پایبند بوده و آن را چیزی درپس پرده کردن نداند بلکه بتواند براحتی از آن سخن بگوید
اگر کسی چنان کرد آنوقت انسان چند بعدی میتواند بشود
و گفتم اگر من همیشه در ایران می ماندم فقط یک بعد و اگر نروژی اصیل بودم نیز فقط یک بعد از هر مسئله ای را می دیدم، ولی اکنون من چه بخواهم و چه نخواهم درارتباط با هر مسئله ابعاد مختلف و حداقل دو بعد ایرانی نروژی میبینم
-----